جدول جو
جدول جو

معنی راحت فزا - جستجوی لغت در جدول جو

راحت فزا
(غَ پَرْ وَ)
آسایش بخش. راحت افزا:
پرس پرسان کاین مؤذن گو کجاست
که صدای بانگ او راحت فزاست.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راحت افزا
تصویر راحت افزا
افزایندۀ آسودگی، افزون کنندۀ آسایش
فرهنگ فارسی عمید
(غَ ضَ)
افزون کننده آسایش. (ناظم الاطباء). خاطرنواز. (ناظم الاطباء). آسایش بخش:
خیز خاقانیا ز کوی جهان
که نه بس جای راحت افزایست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
مخفف روح افزا یا روح فزای. روح افزا. رجوع به همین ترکیب شود:
تو را همایون دارد پدر بفال که تو
ستوده طلعتی و صورت تو روح فزای.
فرخی.
نکتۀ روح فزا از دهن دوست بگو
نامۀ خوش خبر از عالم اسرار بیار.
حافظ.
بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزایش ببخش از آنکه تو دانی.
حافظ
لغت نامه دهخدا